اَسَدبنكَعْب قُرَظى: از يهوديان مسلمانشده
وى از يهوديان بنىقريظه بود و همراه برادرش اُسَيد اسلام را پذيرفت.[12] از زندگانى او اطلاع بيشترى در دست نيست، جز اينكه مفسران در ذيل 4 آيه و بيان شأن نزول آن، از اين دو يادكردهاند:1. بنابر روايتى از عكرمه، اسد همراه برادرش اُسيد و جمعى از يهوديان پس از مسلمان شدن از پيامبر خواستند همچنان بر اساس تورات عملكنند و روزهاى شنبه را نيز گرامى بدارند. آيه208 بقره/2: «يـاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا ادخُلوافِى السِّلمِ كافَّةً ولا تَتَّبِعوا خُطُوتِ الشَّيطـنِ اِنَّهُ لَكُم عَدُوٌّ مُبين» در پاسخ آنان نازل شد و آنان را به تسليم محض فراخواند و از وساوس شيطان برحذر داشت.[13] ابنكثير اين شأن نزول را گمان عكرمه دانستهاست.[14]
2. بر اساس روايتى از ابنعباس، اسد و برادرش و جمعى ديگر از يهوديان مسلمان شده، به پيامبر(صلى الله عليه وآله)گفتند: ما به تو، موسى* و عُزير و نيز قرآن و تورات ايمان داريم; امّا به پيامبران ديگر و كتابهايشان ايمان نداريم. پيامبر(صلى الله عليه وآله) آنان را از اين نظر بازداشت; ولى آنان نپذيرفتند، آنگاه آيه 136 نساء/4 نازل شد و خداوند از آنان خواست تا به آنچه بر پيامبر وحى شده، ايمان بياورند. در اين آيه، كسانى كه به خدا، فرشتگان، پيامبران، كتابهاى آسمانى و روز قيامت كفر ورزيدهاند، گمراه شمرده شدهاند[15]: «يـاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا ءامِنوا بِاللّهِ و رَسولِهِ والكِتـبِ الَّذى نَزَّلَ عَلى رَسولِهِ والكِتـبِ الَّذِى اَنزَلَ مِن قَبلُ ومَن يَكفُر بِاللّهِ و مَلـئِكَتِهِ وكُتُبِهِ ورُسُلِهِ واليَومِ الأخِرِ فَقَد ضَلَّ ضَلـلا بَعيدا».
3. بنابه روايتى، چون اين عده اسلام را پذيرفتند، ديگر يهوديان گفتند: اينان از فرومايگان ما بودند و گرنه آيين خود را رها نمىكردند. آيه 113 آلعمران/ 3 در تأييد اين دسته از مسلمانان نازل شد و آنان را با ديگر يهوديان غير قابل مقايسه دانست[16]: «لَيسوا سَواءً مِن اَهلِ الكِتـبِ اُمَّةٌ قائِمَةٌ يَتلونَ ءايـتِ اللّهِ ءاناءَ الَّيلِ و هُم يَسجُدون= همه اهل كتاب يكسان نيستند; طايفهاىازآنهادر دل شب به تلاوت آيات خدا و نماز و اطاعت حق مشغولاند».
4. «اَلَّذينَ ءاتَينـهُمُ الكِتـبَ يَتلونَهُ حَقَّ تِلاوتِهِ اُولـئِكَ يُؤمِنونَ بِهِ ومَن يَكفُر بِهِ فَاُولـئِكَ هُمُ الخـسِرون» (بقره/2،121) بر اساس اين آيه، فقط يهوديانى كه به درستى بر اساس تورات عمل مىكنند، به آن ايمان دارند; ولى ديگر يهوديان زيان خواهند كرد. بنابه روايتى از ضحّاك، آيه درباره يهوديان مسلمان شده چون اسدبنكعب، برادرش و جمعى ديگر نازل شده است.[17]
منابع
اسباب النزول، واحدى; الاصابة فى تمييز الصحابه; تفسير القرآن العظيم، ابنكثير; جامعالبيان عن تأويل آى القرآن; الدرالمنثور فى التفسير بالمأثور; مجمعالبيان فى تفسير القرآن; النكت والعيون، ماوردى.سيد محمود سامانى
[12]. جامعالبيان، مج3، ج4، ص71; الاصابه، ج1، ص207; مجمعالبيان، ج1، ص374.
[13]. جامع البيان، مج2، ج2، ص442; تفسير ماوردى، ج1، ص268; الدرالمنثور، ج1، ص579.
[14]. تفسير ابنكثير، ج1، ص255.
[15]. اسباب النزول، ص152; الدرالمنثور، ج2، ص716.
[16]. جامعالبيان، مج3، ج4، ص71; الدرالمنثور، ج2، ص296.
[17]. مجمعالبيان، ج1، ص374.